ماهان عشق بابا و مامانماهان عشق بابا و مامان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

ماهان نفسی

ماهان بابایی شده

ای پیسر شیطون نمیدونی که چقدر بابایی شدی همش دوست داشتداری بقل بابا باشی هر جا که میرفتیم گریه میکردی تا بابایی بقلت میکرد مثل ابی رو اتیش ساکت میشدی جدیدا هم دوست داری پشت فرمون هم بقلش باشی منم چند تا عکس که بقل بابایی بودی گرفتم راستی مثل ادم بزرگا از مهمونی که میومدیم این بابا سریع لباستو که عوض میکردم پیش بابا دراز میکشیدی و مشغول تماشای تلویزیون میشدی نمیدونی که چقدر از تماشای تلویزیون لذت میبری        اینجا هم تنهایی که یه روز دیگه بود که داشتیم میرفتیم مهمونی بابا شمارو گذاشته رو صندلی پشت فرمون تو هم ساکت نشسته بودی و منتظر بابا          اینجا هم از...
8 فروردين 1391

ماهان ولباسای عیدش

سلام پسرم میدونم از دستم خسته ای ولی نمیدونی که مامان چقدر بد حاله اخه عشقم 2روز بود که فقط دنبال لباس خریدنو خرید عید بودیم امروزم که اخرین روز سال 90فقط امدم که اخرین پست 90 برات بزارم که فردا اگه اینو خوندی نگی مامان خانم چرا اخرین پست 90 برام نذاشتی ولی از همه خاله های نی نی وبلاگی هم تشکر می کنم که جویای حالت بودن الانم دارم اینو مینویسم حسابی سرما خوردم واصلا حال ندارم دلم برای ماچ کردن از اون لبای قرمزت تنگ شده اخه همش ازت دوری میکنم که فقط سرما نخوری اگه با من بود تو این دو سه روز اصلا شیر خودمو بهت نمیدادم ولی از دست این بابات که انقدر روت حساسه اجازه نداد بهت شیر خشک بدم ولی خدا خدا میکنم اصلا سرما نخوری ولی خدا باباتو برام نگهدار...
5 فروردين 1391

اینجا اقا ماهان اماده شده بره خانه مامنی وعزیزش عید دیدنی

پسرم تو این ایام هر وقت خواستم امدت کنم بریم بیرون انقدر از پوشیدن لباس عیدت ناراحت میشدی کلی گریه میکردی و هر وقت هم که لباسو تنت میکردم و بعدش خوابت میبرد و وقتی سرتو رو بالشتت میزاشتی خیس عرق میشدی منم همیشه یه کهنه نخی زیر سرت میزاشتم تا خیسی سرتو به خودش بگیره منم که اینجا امادت کرده بودم که اولین عید دیدنی 3 نفررو با هم بریم اینم عکس 3 نفرمون که اصلا جالب نیفتاد چون جلوی در خانه گرفتیم و ماشین همسایه نقش عکاس بود ...
2 فروردين 1391

ماهان و اولین عیدی

شاه پسر امسال اولین عیدی رو بابا محمد بهت داد اون بعد از سال تحویل که روی ماهتو بوسید 50هزارتومان پول بهت هدیه داد واین دستبند که اسم نازتم روش حک شده هدیه منو و بابا محمد که تو ناقلا هم بهش حساسیت پیدا کردی تا میندازیم دستت دور مچ دستت نازت زودی قرمز میشه این بابای حساس هم نمیزاره دستت کنم پسر امسال +هدیه منو بابایی کلی عیدی دیگه هم جمع کردی از اسباب بازی بگیر تا پول نقد ولی چون پول نقدت زیاد شد منو بابایی قرار گذاشتیم برات حساب بانک مسکن جوانان هم برات افتتاح کنیم که فردا که بزرگ شد نگی عیدیام کو وقرار هم گذاشتیم هر هدیه و هر پولی که مخصوص خودت بود بدون دست زدن بهش تمام و کمال بریزیم تو حسابت تا بدونی منو بابایی چقدر امانت دار خوب...
2 فروردين 1391

عیدو سفره هفت سین

سلام مامانی عزیزترینم خیلی خدارو سپاس می کنم به خاطر دادن فرشته ای که تو باشی به منو بابایی نمیدونی که چقدر این عید با تمام عیدهای زندگیمون فرق داشت خیلی لحظه قشنگی بود که تو در کنار منو بابایی سر سفره هفت سین منتظر سال تحویل بودی نمیدونی که چقدر دوستداریممممممممممممممم اینم عکس اقا ماهان در کنار سفره هفت سین این سفره هفت سین هم خاله نرگس برات درست کرده    عزیزم قربون اون قیافت برم که همش تو فکر بودی نمیدونم تو نیم وجبی چه فکر داری بقیه تو ادامه مطلب   ...
1 فروردين 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ماهان نفسی می باشد